The Tesla World Light

مَثیو رَنکین اهل وینیپگ است، شهری که همواره به عنوان نمونه‌ای از شکست توصیف می‌شود. رَنکین مانند یک تاریخ‌دانِ آموزش دیده است، و فیلم‌های کوتاه تجربی او اغلب به فصل‌های غم‌انگیز تاریخ محلی می‌پردازند: مثلا سیل1950 یا یک قهرمان جنگ محکوم به فنا. این فیلم از قضا، با همکاری هیئت ملی فیلم کانادا ساخته شده است ولی موضوع الهام گرفته از خارج کشور است (بومی نیست)، اما تم فیلم همچنان بدبختی قهرمان است. نیکولا تسلا، فیزیکدان صربستانی-آمریکایی، اگرچه در توسعه زیرساخت‌های الکتریکی ما نقش بسزایی داشت، اما هرگز نتوانست ایده‌های رویایی خود را به موفقیت مالی برساند. رَنکین دِین خود را با فیلمی ادا می‌کند که در آن جرقه‌ها به معنای واقعی کلمه می‌جهند.

در فیلم (The Tesla World Light) چند رویداد در زندگی بعدی تسلا را با هم ترکیب می‌کند، در آن دوران او هم به خاطر درخشش فکری و هم به دلیل عجیب بودن‌اش شهرت بسیاری پیدا کرده بود. ایده‌ی توسعه یک سیستم اتوپیایی که انتقال دهنده‌ی نیروی الکتریسیته باشد زمانی شکل گرفت که حامی او، یکی از اعضای جی.پی. مورگان بود، و او از این کار کناره‌گیری کرد. نیکولا تسلا، این دانشمند افسرده و متوهم، در نهایت عاشق یک کبوتر شد. همه‌ی این‌ها در روایتی است که از نوشته‌های نیکولا تسلا گردآوری شده است، درحالی که دانشمند (رابرت ویلار) و پرنده‌اش در اتاقی که با نورهای شدیدا اکسپرسیونیتی به فضایی کلاستروفوبیک (ترس از فضاهای بسته) تبدیل شده است، تعامل دارند.

جذابیت انیمیشن به عنوان یک مدیوم این است که می‌تواند، برای تجسم موضوع به‌راحتی تغییر کند. داستان یک ساحل را می‌توانی در شن و ماسه‌اش بگویی؛ یا می‌توانی با ماشین تحریر فیلمی از یک تایپیست قدیمی بسازی.

تسلا، به طور طبیعی، رویه‌آزمایشات الکتریکی را دریافت می‌کرد. مانند بسیاری از آثار رَنکین، این هم یک ترکیب از تکنیک‌های اجرایی است: رابرت ویلار به صورت پیکسلیشن، انیمیت شده است (از تکنیک استاپ موشن برای بازیگران انسانی «حرکات مفصلی» استفاده می‌شود)، درحالی که از نقاشی نور برای ایجاد الگوهای نیمه انتزاعی استفاده می‌شود. تیم فیلم با استفاده از نوردهی طولانی، چراغ قوه، لامپ‌های فلورسنت، دیودهای ساطع کننده نور توانستند حدود 15000 جرقه (اشعه‌ی نوری) تولید کنند. آنها از دوربین 16میلی‌متری (سیاه و سفید) استفاده کردند و تا حد زیادی از فریب‌های دیجیتالی اجتناب کردند. و اگر جلوه‌های ویژه، رایانه‌ای به نظر می‌رسند، این گواه بر مهارت آن‌هاست.

 برخی از فیلمسازان تجربی برای ایجاد حالت اضطراب از نقاشی نور استفاده می‌کردند - برای مثال (Hypnotic Thunder) تاکاشی ایتو را در نظر بگیرید که رَنکین از آن به عنوان اثری تاثیرگذار یاد می‌کند. با این حال، در (The Tesla World Light)، به نظر می رسد که این فلاش‌ها بیانگر الهامات و آشفتگی‌های ذهنی تسلا هستند. آن‌ها همچنین چشم‌اندازی رویایی از آمیختگی حواس (synaesthetic) را برمی‌انگیزند، که رینکین معتقد است تسلا آن‌ها را تجربه کرده است. این کارگردان با تأمل در کار خود گفت: «منشأ شدیدترین احساسات تاریخیِ ما چیست؟ چگونه می‌توان آن را مستند کرد؟ و این بیشتر حرفه‌ی هنرمند است تا یک مورخ.» هسته‌ی اصلی احساسات فیلم در جلوه‌های ویژه‌ی بصری و همچنین نریشن نهادینه شده است. و درواقع این همان چیز کمیاب است: که فیلم هرچه به سمت انتزاع پیش رود، تاثیر‌گذارتر می‌شود.

به نظر می‌رسد که این پیام به مخاطبان فیلم انتقال داده شده است، زیرا The Tesla World Light حضور موفقی در جشنواره های بین‌الملی داشته است و بازخورد‌های خوبی دریافت کرده است. پس از نمایش در جشنواره کن سال 2017، این فیلم توانست حدود دوازده جایزه را از آن خود کند و در فهرست سالانه بهترین فیلم‌های کانادایی جشنواره بین‌المللی فیلم تورنتو قرار بگیرد. رَنکین اکنون در حال تکمیل یک فیلم لایو اکشن درباره نخست وزیر سابق کانادا، به نام «قرن بیستم» است. اگر فکر می‌کنید تسلا عجیب و غریب است، صبر کنید تا با این مرد آشنا شوید: او عاشق یک کفش شده است.


منبع:

سایت: www.shortoftheweek.com

نوشته‌ی: ALEX DUDOK DE WIT

ترجمه: سجاد یمنی