فرشته آبی: جذابیت پنهان انحطاط
"فرشته آبی" نخستین فیلم ناطق سینمای آلمان بود که مارلین دیتریش را به معروفیت جهانی رساند. فیلم نشان داد که میتوان بالاترین دستاوردهای هنری را با ذوق و سلیقه عوام همراه کرد.
فرشته آبی ۸۰ سال پیش در برلین روی پرده رفت.
یوزف فون اشترنبرگ (۱۸۹۴ – ۱۹۶۹) سینماگر اتریشیتبار آمریکایی در سال ۱۹۲۹ به دعوت اوفا (بنگاه بزرگ سینمایی آلمان) از هالیوود به برلین آمد، تا اولین فیلم ناطق سینمای آلمان را کارگردانی کند. سینمای آمریکا از دو سال قبل تولید فیلمهای ناطق را شروع کرده بود، اما در آلمان فیلمها هنوز زیرنویس داشتند.
رمان پرفسور اونرات
هاینریش مان نویسندهی نامی و پیشروی آلمانی در سال ۱۹۰۴ رمانی به نام "پرفسور اونرات" منتشر کرد. این اثر داستان دلدادگی پرشور و بدفرجام آموزگاری منزه و محترم به نام "پرفسور رات" است به زنی آوازهخوان و بدنام به نام لولالولا.
معلم دبیرستان که از جذابیت و فریبندگی لولالولا چیزهای زیادی شنیده، شاگردان خود را در دبیرستان از نزدیک شدن به این زن طناز و عشوهگر منع میکند. او که نگران انحراف اخلاقی دانشآموزان است، شخصا برای دیدن لولا به کابارهی "فرشته آبی" میرود.
آقای رات که شهروندی بانزاکت و نمونه است، قصد دارد زن "بدکاره" را نصیحت کند که از گمراه کردن شاگردان دبیرستان دست بردارد، اما خود به دام عشق او گرفتار میشود! و لولالولا که از نیروی افسونگری خود باخبر است، معلم محترم و دلسوخته را بیشتر و بیشتر به خود وابسته میکند و نام و ننگ او را به باد میدهد.
آموزگار که پیرانه سر به عشق دختر جوان و "هرزه" گرفتار شده، برای به دست آوردن او به هر کاری تن میدهد؛ هرچه او به وصال زن نزدیکتر میشود، در انحطاط و ابتذال بیشتری فرو میرود. برای رسیدن به زن خود را خوار و خفیف میکند، عزت نفس و حیثیت خود را از دست میدهد، و سرانجام جان را نیز فدای دلدار میکند.
کارل تسوکمایر، نویسنده و نمایشنامه نویس برجسته، بر پایهی رمان پرفسور اونرات، فیلمنامهای درخشانی نوشت که پایهی کار فیلم "فرشته آبی" قرار گرفت.
زیر نفوذ اکسپرسیونیسم
یوزف فون اشترنبرگ تنها چند سال قبل از آن که به آلمان بیاید، فعالیت سینمایی خود را در هالیوود شروع کرده بود. وقتی او تصمیم گرفت بر پایه یک اثر ادبی آلمانی، با عوامل و بازیگران آلمانی فیلمی کارگردانی کند، بر آن شد فیلمی بسازد که حال و هوای هنری آلمان را به تمامی منعکس کند.
مکتب اکسپرسیونیسم در سراسر دهه ۱۹۲۰ بر سینمای آلمان تسلط داشت. سینماگرانی مانند روبرت وینه، پل وگنر، مورناو، فریتس لانگ و گئورگ ویلهلم پابست در این مکتب به دستاوردهای بزرگی رسیده بودند. در کار این سینماگران میزانسن صحنه، فضای داستان، تصویر و نور با قدرت و تأثیری شدید به کار میرفت.
با این که "فرشته آبی" فضایی واقعی و آشنا را روایت میکند، فیلمنامهی آن از رمانی رئالیستی اقتباس شده و کارگردان آن در سنت واقعگرایی هالیوود پرورش یافته، اما تأثرات اکسپرسیونیستی در فیلم "فرشته آبی" نمایان است.
فضای کابارهی "فرشته آبی"، محل کار و زندگی لولالولا، کوچههای اطراف محلۀ بدنام، هم از نظر آرایش صحنه و طرح دکور، افههای صدایی و نوری، معرفی عناصر و مضامین روایت، همگی از اکسپرسیونیسم متأثر هستند. فیلم کل فضای کاباره را به مثابه فضایی مختنق، قفسهای تو درتو و خفهکننده مجسم میکند. دامهایی هزارتو که پرفسور بیچاره در عمق آنها فرو رفته و دیگر توان بیرون آمدن از آنها را ندارد.
فیلم در پرورش دو شخصیت اصلی، یعنی آموزگار دبیرستان (رات) و رقاصهای که او را در بند عشق خود گرفتار کرده (لولالولا)، از تصاویر دقیق و گویا استفاده میکند. مهارت اشترنبرگ در کاربرد شگردهای ناب سینمایی کمنظیر است. "فرشته آبی" به عنوان نخستین فیلم ناطق سینمای آلمان تهیه شد که بر پایه یک اثر ادبی شکل گرفته بود، اما فیلم به بیان ادبی وامدار نیست، بلکه یکسره از بیان تصویری مایه میگیرد.
هدف اصلی اشترنبرگ از آمدن به آلمان همکاری با امیل یانینگز، بازیگر معروف سینمای آلمان بود، اما کسی که با این فیلم درخشید، نه یانینگز، بلکه مارلین دیتریش بود، که پیش از آن هیچ معروفیتی نداشت، اما روی صحنه نشان داده بود که در بازی و آواز و بهرهگیری از اندام خود استعدادی بینظیر دارد.
تلفیق هنر و سرگرمی
فیلم "فرشته آبی" را میتوان از نمونههای موفق تلفیق دستاوردهای هنری با ذوق و سلیقه عوام دانست. ظاهر فیلم به یک ملودرام جذاب و سرگرمکننده شبیه است. فیلم به بهترین وجهی از عناصر تجارتی، رقص و ساز و آواز، بهره میگیرد، در عین حال که در عناصر بیانی پیشرفتهترین شگردهای هنر سینما را، در نور و تصویر و صدا و مونتاژ، در خدمت میگیرد. رمان هاینریش مان سقوط معنوی "رات" را با کاوشی عمیق در ژرفنای روان او و بررسی شخصیت پیچیدهی او همراه میکند. این ارزشهای عمدتا ادبی نه تنها در فیلم سینمایی از بین نرفته، بلکه با وضوح و گویایی بیشتری به بیان آمده است.
"فرشته آبی" در اول آوریل ۱۹۳۰ در برلین به روی پرده رفت. شامگاه همان روز اشترنبرگ و هنرپیشهاش، آلمان را به مقصد هالیوود ترک کردند. برای هر دوی آنها راه تازهای در مسیر خلاقیت و موفقیت هنری شروع شده بود.
دیدگاه خود را بنویسید