«فرانسوا تروفو» وقتی که برای اوّلین بار فیلمی از اینگمار برگمان را دید، نوشت که او کارهایی را انجام میدهد که ما فقط خوابشان را میبینیم. بعد، تروفو ادامه داده بود که برگمان فیلمهایش را همانطور ساخته که یک رُماننویس رماناش را مینویسد، منتها بهجای آنکه از قلم استفاده کند، با دوربین فیلم میسازد. خود برگمان هم بارها گفته است که سینما (فیلم) با همه پیچیدگیهایی که در ساختاش هست، روشی است برای آنکه حرفهایش را به همنوعهایش بگوید. رُماننویسی فرانسوی گفته بود که «رُمان، هنرِ ارتباط است، نه هنرِ شناخت» و اگر فرض را بر این بگذاریم که فیلمهای برگمان رُمان هستند، یا چیزی شبیه رُماناند، دیدگاه حاکم بر آنها هم چیزی خواهد بود شبیه جملهای که رُماننویس میگوید. برگمان، به گواهی فیلمنامههایی که از او منتشر شده است، فیلمنامهنویسی عادّی نیست. چندان علاقهای به چیزهایی که معمولاً در فیلمنامه مینویسند، ندارد و درعوض، مثل یک رُماننویس، ریزترین و جزئیترین چیزها را شرح میدهد. خیلیجاها، مثلاً در فیلمنامه «شرم»، بعضی گفتوگوها را در خلال شرح صحنه میآورد، انگار که بخشها باید هنگام فیلمبرداری بداهه گفته شوند. درواقع بهنظر میرسد او مهمترین بخشهای گفتوگو را مینویسد، بخشهایی که عیناً باید گفته شوند، و باقی قسمتها را میتوان به عهده بازیگرها گذاشت.
دیدگاه خود را بنویسید