نظرتان در مورد فدريکو فلينی چيست؟
- برگمان: احساسم در مورد فلينی و فيلمهايش به کلی متفاوت است. او مرا «برادر من» (Fratello Mio) میخواند. روزگاری قرار بود با هم فيلمی بسازيم و فيلمساز ديگر مورد علاقهام، آکيرا کوروساوا هم کنارمان باشد.
- چه فيلمی؟
برگمان: قرار بود هر کدام يک قصهی عاشقانه بسازيم، و اين سه قصه در فيلمی با تهيهکنندگی دينو دولورنتيس مجموعهای را شکل دهد. آيا کار جلو هم رفت؟ قصهام را نوشتم و به رم پرواز کردم، جايی که فلينی آخرين صحنههای ساتيريکن را فيلمبرداری میکرد. سه هفته با هم روزگار خوشی را سپری کرديم و منتظر کوروساوا مانديم که ذاتالريهی شديدی گرفته بود. سرانجام دولورنتيس خسته شد و گفت فيلمی در کار نخواهد بود.
آيا فلينی قصهاش را برگزيده بود؟
او در گرفتن اين تصميم که چه قصهای را برگزيند مشکل داشت. من با يک فيلمنامهی مفصل و کامل رفته بودم، در حالی که فلينی با يک طرح سه صفحهای که میخواست آن را با يکی از همکارانش به فيلمنامهای بدل کند آمده بود. شايد چيز مفصلتری هم نوشته بودند؛ اما به هر حال همه چيز به دليل آنکه کوروساوا نتوانست سفر کند منتفی شد. بسيار متأسفم که آن طرح سهنفره هرگز تحقق نيافت. اما مدت زیادی را در استوديو، وقتی فلينی «ساتيريکن» را میساخت سپری کردم و او را در حین کار دیدم. فلينی را، هم به عنوان یک انسان و هم یک کارگردان، بسیار دوست داشتم و طبعاً کارهای او را دنبال می کردم. هنوز هم فیلمهایش را می بینم.
کدام يک از فيلمهای فلينی را دوست داريد؟
«جاده» و البته بيش از همه آن فیلمی که در مورد یادآوری دوران کودیش بود. اسمش چه بود؟
(در اینجا مصاحبه کننده هم می گوید که چندین بار این فیلم را دیده اما او هم اسمش را فراموش کرده! در این حین برگمان به شدت خنده اش می گیرد. بعد خطاب به مصاحبه کننده می گوید: خوبه پس شما هم انگار کمی پیر شده اید. این من را خوشحال میکنه)
مصاحبه کننده می گوید چند ساعت بعد از مصاحبه تلفن زنگ زد. او برگمان بود در حالیکه فریاد می زد: «آمارکورد»!
فيلمسازهايی بر شما تأثير گذاشتهاند؟
اگر میخواهيم در مورد فيلمسازانی که آثارشان واقعاً مرا تحت تأثير قرار دادهاند و الهامبخش من بودهاند حرف بزنيم بايد با «ويکتور شوستروم» شروع کنيم. او برايم اولين نفر است؛ سپس بايد از مارسل کارنه، کوروساوا و فلينی نام ببرم که هر سه را به يک اندازه ستايش میکنم.
▪ مصاحبه با اينگمار برگمان در آستانهی 84 سالگی - نشریه ی Sydsvenska Dagbladet در 12 می 2002
دیدگاه خود را بنویسید