زاده هجدهمین روز آوریل ۱۹۱۸ در آنژه فرانسه. بازن را می‌توان از ستایش‌شده‌ترین روشنفکران هنریِ اعصار گوناگون دانست که با پایه‌گذاری مجله‌ی کایه دو سینما، که آن را در سال ۱۹۵۱ با همراهی و کمک ژاک دونیول والکروز تأسیس کرد، نقش پررنگی در ساختار یافتن مباحث نظری هنر سینما بازی کرد. مباحث تئوریکی که بسیاری از آن‌ها همچنان در محافل سینمایی کاربرد دارند. همچنین این مجله در شکل‌گیری و قوام پدیده‌ی موج نوی سینمای فرانسه نقش پررنگی داشته است.


او ایام جوانی را در نقاط جغرافیاییِ گوناگون فرانسه سپری کرد تا آنکه در سال ۱۹۳۸ راهی پاریس شد و برای انجام تحصیلات آکادمیک، راهی دانشگاه اکول نورمال سوپریور شد، با هدف آنکه بعدها آموزگار شود. بازن بعدها قبل از هر چیز، خود را یک معلم می‌دانست. البته این تلاش برای آموزش دادن، در خارج از نظام آموزشی رسمی فرانسه شکل گرفت، چرا که در چهارچوب رسمی، بازن به دلیل لکنت زبان، نتوانست در آزمون سال ۱۹۴۱ قبول شود. او از همان زمان تصمیم گرفت که اهداف آموزشی خود را در خارج از چهارچوب آموزش رسمی دنبال کند. تا قبل از ۱۹۴۰، دامنه‌ی موضوعات مورد علاقه‌ی بازن، طیف وسیعی را در بر می‌گرفت: از جانورشناسی تا زمین‌شناسی و پدیدارشناسی آلمانی؛ اما از این هنگام است که هنر و به‌ویژه سینما در کانون توجه او قرار می‌گیرند.


زیباشناسی رئالیستی بازن او را به این سمت سوق داد تا برای تحلیل و بسط ایده‌هایش به امکانات ذاتی دوربین توسل جوید. او در مهم‌ترین مقاله مستقلش یعنی هستی‌شناسی تصویر عکاسانه، این‌گونه استدلال می‌کند که پراهمیت‌ترین رخداد در تاریخ هنرهای تجسمی، اختراع عکاسی است. تا پیش از اختراع عکاسی، رئالیسم در هنرهای تجسمی ناتمام و ناقص بود بنا به این دلیل که ثبت واقعیت خالص ممکن نبود و همه‌چیز از فیلتر ذهنی هنرمند می‌گذشت اما تصویر عکاسانه، به کمک یکسری واکنش‌های شیمیایی و مکانیکی، بی‌دخالت ذهن هنرمند، تصویر واقعیت را بازتاب می‌داد.


بازن به همراه ژاک دونیول والکروز در سال ۱۹۵۱ نشریهٔ کایه‌دوسینما را تاسیس کردند.


در این نشریه بسیاری از منتقدین و فیلمسازان آیندهٔ موج نوی فرانسه مقالاتی نگاشتند. او خود در این نشریه مقالاتی نگاشت که عموماً پس از مرگش به صورت کتاب‌هایی منتشر شدند. آندره بازن را یک نظریه‌پرداز واقع‌گرا در سینما می‌خوانند. او اعتقاد شدیدی به استفاده از نماهای باز و برداشت‌های بلند داشت. به عبارتی به جای بهره بردن از مونتاژ و تقطیع نماها به میزانسن و استفاده از عمق نما باور داشت. او همچنین اعتقاد داشت که سینماگر باید دیدگاه‌های شخصی و سبک منحصر به خود را دنبال کند از این رو بر روی فرانسوا تروفو و نظریهٔ مؤلف تأثیر فراوانی گذاشت.


هریک از تئوری‌های بازن، بعدها در زمینه‌ی هنر سینما نیز در محافل گوناگون، محل بررسی، بحث، مناظره و دیالوگ‌های عمیقی شد و این گویای نقش مهم او در زمینه مباحث نظری سینماست.


بازن از سرطان خون رنج می‌برد که برای اولین بار علت بیماری او در سال ۱۹۵۴ تشخیص داده شد و در نهایت در ۱۱ نوامبر ۱۹۵۸ در سن چهل سالگی در نوژان سور مرن در نزدیکی پاریس چشم از جهان فروبست.